فرنامفرنام، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

پسر کوچولوی مامان و بابا

عزیز دلم تولدت مبارککککککککککککک

    برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید عزیز دلم پسر خوشگل مامان و بابا تولدت مبارکککککککک عسل مامان این یک سال برای من و بابا هم خیلی شیرین بود و هم پر از استرس ولی خدا رو شکر که گل پسر خوشگل و ناز ما یک ساله شد  همه ی ما تو این رو خوشال هستیم . عزیز دلم تولد اولین سال زندگیت با من و بابا و فراز و فرناز برگذار شد ولی کلی بهمون خوش گذشت  وای که چقدر از بادکنک ها خوشت اومده بود چقدر از اینکه خونه رو برات تزئین کرده بودیم خوشحال بودی و ذوق می کردی  عزیزم انشالله که این روز قشنگ رو سالیان سال با سلامتی و خوشی و شادی جشن بگیری    همش دلت می خواست که بری سراغ کیک و چنگ بزنی م...
18 تير 1390

اولین دندان پسر

    برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید         پسر گل مامان الان هشت ماهه شدی و هوراااااااااااااااااااا اولین دندانت درآمد  یه کم نگران شده بودم       چون لثه هات خیلی ورم داشت و اذیتت می کرد ولی خبری از دندانت نبود       اما امروز دیدم وایییییییییییی یه مروارید کوچولو سفید در آمده        چقدر ذوق کردم فوری به بابا که رفته بود سر کار تلفن کردم و خبر خوش و بهش دادم چقدر بابا خوشحال شد و عصر که آمد خانه یه جعبه بزرگ شیرینی خرید به مناسبت اولین دندان گل پسرش   &nb...
18 تير 1390

چه پسر گلی داریم ما

    برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید   خوب پسر خوشگل مامان داره کم کم بزرگ می شه و شکل می گیره دیگه خنده هات خیلی قشنگ شده       خیلی بچه ی خوب و آرومی         هستی اصلا مامان و بابا رو اذیت نمی کنی  شب ها ساعت ۸ می خوابی تا صبح ساعت ۶ من هم وقتی خواب هستی بهت توی خواب شیر می دم خودت همیشه بازی می کنی و سر خودت رو گرم می کنی                                می دونی تو بهم ...
18 تير 1390

گل مامان و بابا به خانه خوش آمدی

گل مامان و بابا بالاخره روز ۱۷ مهر ماه ۱۳۸۸ به لطف خدای مهربان و با کمک دکتر نریمان از بیمارستان مرخص شدی با وزن ۱۴۰۰ و قد ۴۱ با دور سر ۲۹. پسرم به خانه  پر از عشق ما خوش آمدی          وای اینقدر کوچولو بودی که به سختی برات لباس پیدا کردیم من هم تند تند برات لباس کوچولو می بافتم   فراز و فرناز       چقدر خوشحال بودن که بالاخره برادر کوچولوشون به سلامتی داره می یاد خونه و دیگه همیشه کنارشون هستی            ...
18 تير 1390

روزی که گل زندگی ما به دنیا آمد

   شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۱صبح در بیمارستان عرفان توسط خانم دکتر شکیبا خداداد وزن : 1 کیلو و 350 گرم قد  : ۴۰ دور سر : ۲۸  برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید روزی که من و بابا از وجود تو فرشته کوچولو باخبر شدیم توی تعطیلات عید نوروز ۱۳۸۸ بود ما کلی غافلگیر شده بودیم      چون منتظر آمدنت نبودیم ولی عزیز دلم آمدن تو برای ما نعمت بزرگی بود مخصوصا برای من که توی سال گذشته روزهای خیلی بدی داشتم و از نظر روحی وضعیت خوبی نداشتم چون مامان بزرگ عزیزت رو از دست داده بودم ولی از آنجایی که خدا همیشه به فکر همه بنده هاش هست تو فرشته ی کوچ...
18 تير 1390

گل پسر ما در حالت خواب در سن های مختلف

    برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید به نظر من قشنگترین زمان این فرشته های کوچولو موقعیه که خواب هستن    . با تمام شیطنت هایی که می کنن وقتی خواب هستن صورتشون معصومتر می شه و به نظر من خواستنی تر    . این هم عکس فرشته ی کوچولوی ما در حال خواب توی سن های مختلف.                                     ...
18 تير 1390

عزیز دل مامان در حال شیطونی

      برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید شما گل پسر عاشق این هستی که بری سراغ پارکت و هرچی توش اسباب بازی داری رو بریزی روی زمین و بخندی  یا توی پارکت می ایستی و همه ی اسباب بازی هاتو می اندازی بیروه و یا توپ رو م اندازی بیرون و می گی بال فعلا تنها کلمه ی انگلیسی هست که یاد گرفتی و عاشق توپ بازی هستی                   ...
17 تير 1390

وقتی فرنام دختر می شود

      برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید خوشگل پسر مامان یه روز که فرناز تل زده بود به سرش گفتیم روی سر شما هم امتحان کنیم ببینیم اگه دختر بودی چه شکلی می شدی  ولی خودت از این کار خوشت نیومد و همش می خواستی از روی سرت برش داری  ولی عزیز دلم با این تل سر هم باز معلومه که شما پسر هستی عزیز دلممممممم       ...
17 تير 1390

از صميم قلب دوستت دارم بابا جون روزت مبارک

      برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید   بابا جونم باش و با بودنت باعث بودن من باش بابا جونم دوستتون دارم بابت تمام زحماتي که برام کشيدين دستانتون را مي بوسم و ممنونتونم شما مهربانترین و بهترین پدر دنیا هستین من عاشقتون هستم  بابا جونم  نام شما تكيه گاه من است اي تکيه گاه محکم من بابا جونم روزتون مبارک خوشگل مامان ما روز پدر همه ی خونه رو تزئین کردیم و کلی هم بادکنک باد کردیم شما که خیلی خوشت اومده بود و همش می خواستی بری دنبال بادکنک ها     و باهاشون بازی کنی خلاصه برای اینکه بابا رو غافلگیر کنیم    ...
17 تير 1390